مقالات

فرمان بازار ارز ایران در دست کیست؟ - بخش اول


29/02/1391 اقتصاد ایران

 

مجید اصلی

یادداشت مدیر صرافی مانیمکس در شماره جدید هفته نامه بامداد استرالیا

   دامنه نوسانات قیمت ارز در ایران در یک سال گذشته به قدری وسیع و بدون منطق بوده است که حتی متبحرترین اقتصاددانان نیز از پیش بینی روند نرخ ارز در ایران سرخورده و ناتوان شده اند.

از اردیبهشت سال 90 یعنی حدود یک سال قبل که نوار رشد نرخ ارز از حدود 1100 تومان شروع شده با فراز بسیار و نشیب اندک، تا سطح حدود 2200 تومان ( یعنی 100% رشد قیمت) را تجربه کرده و در دو ماه نخست امسال روند رو به رشد نرخ ارز در ایران برعکس شده و حالا در محدوده 1600 تا 1700 تومان در انتظار روزهای پیش روست.

درباره آینده نرخ ارز و عوامل موثر بر تعیین نرخ آن در بازار ایران به تفصیل بیشتر و در چند قسمت پیاپی تحلیل و موشکافی بیشتری خواهیم داشت:

الف- تحولات سیاسی:

شاید هیچ عاملی به اندازه چانه زنی های سیاسی پشت پرده و روی صحنه بر نرخ ارز در ایران طی یک سال گذشته تاثیر گذار نبوده است. اگرچه عوامل جانبی فراوانی در شروع انفجار گونه نرخ ارز در داخل ایران دخیل بوده اند اما فراموش نکنیم که جرقه نخست انفجار سال 90 در بازار ارز را تحریم های بین المللی بر ضد اقتصاد ایران زد. در پی آن تحریم خرید نفت ایران فضا را متشنج کرد و بالاخره تحریم بانک مرکزی ایران توسط آمریکا آتش رشد قیمت را شعله ور نمود. اگرچه عقب نشینی نسبی ایران و موافقت ضمنی با انجام مذاکرات سیاسی کمی از شدت تنش اقتصادی کاسته است. در دو ماه اخیر که موافقت ایران با گفت و گوهای محدود با غرب اعلام شده و کورسویی از حل مسالمت آمیز مناقشه هسته ای ایران به چشم خورده است، نقش تحولات سیاسی بر نرخ ارز به وضوح دیده میشود.

اقتصاددانان عمدتا بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار هر کشوری را دماسنج اقتصادی آن کشور می دانند اما به دلیل قدرت نقد شوندگی بالاتر در بازار ارز و تاثیر عمده تحولات سیاسی بین المللی بر رخدادهای اقتصادی، طی یک سال گذشته عملا بازار ارز به دماسنج اقتصادی ایران تبدیل شده است. اکنون به روشنی دیده می شود که کوچکترین تحول و موضع گیری سیاسی به سرعت بر نرخ ارز تاثیر می گذارد و جالب اینجاست که بازار بورس ایران نیز خود متاثر از بازار ارز شده است. در حالیکه روال منطقی این است که نرخ ارز بر اساس وضعیت شاخص های کلان اقتصادی از جمله شاخص بورس و تولید و صنعت و نرخ رشد اقتصادی هر کشور تعیین می شود.

در طناب کشی سیاسی ایران و غرب، نرخ ارز همچون نقطه ای در میانه این طناب گاه به سمت ارزانی و گاه به سمت گرانی کشیده شده است. یک دوره مذاکرات نسبتا موفق جلیلی و اشتون نرخ دلار را بیش از 400 تومان کاهش داد و تهدیدهای اسرائیل و غرب و نشان دادن چنگ و دندان به سمت ایران و صحبت از عدم تعلیق توسط ایران و تعیین زمان حمله توسط اسرائیل مجددا دلار را 200 تومان گران کرده است.

در یک هفته گذشته انجام دو دور مذاکرات ایران با آژانس انرژی اتمی احساسی از نگرانی و امید را برای سرمایه گذاران بازار ارز به وجود آورده است. از یک سو صورت خندان و چهره امیدوار طرف ایرانی و از دیگر سو چهره جدی و بدون انعطاف و سخت گیرانه غربی ها پیش بینی دقیق آینده مذاکرات را سخت و پیچیده نموده است.

شاید هیچ یک از طرفهای مذاکره کننده به صورت مستقیم توجه و یا انگیزه ای برای تاثیر در بازار ارز ایران نداشته باشند اما تک تک جملات آنها در طول مذاکرات اخیر بازار ارز را متاثر کرده است. ناگفته پیداست که بازار ارز بی صبرانه منتظر نشست 23 می در بغداد است. گروهی بدبینانه از هم اکنون به پیشواز گرانی رفته اند و سودای دلار بیش از 2000 تومان را در سر می پرورانند و عده ای خوش بینانه در انتظار توافق و تفاهم کامل ایران و غرب و افت سنگین دلار به کمتر از 1400 تومان لحظه شماری می کنند.

با این اوصاف اگر بتوانید نتیجه قطعی و روشن مذاکرات سیاسی ایران و گروه 5+1 در بغداد را پیش بینی کنید تا حد زیادی آینده نزدیک نرخ ارز را نیز پیش بینی کرده اید.

در بخش های بعدی درباره نقش مردم؛ نقدینگی سرگردان، انتظارات تورمی، مدیریت اقتصادی؛ ذخایر ارزی ایران، نقش صرافان و فعالان بازار ارز و ... سخن خواهیم گفت. عواملی که به نظر می رسد بر وضعیت کنونی و آینده نرخ ارز در ایران همچنان تاثیر گذار باشند.